لوکاس و شان
چگونه با هم آشنا شدیم
من و شان هفت سال پیش به عنوان دانشجویان کالج در لس آنجلس با هم آشنا شدیم. شبی که با هم آشنا شدیم، یکی از دوستان مشترک شان را مجبور کرد که برنامه های جمعه شب خود را لغو کند (برای تماشای صبحانه در تیفانی و خوردن پیتزا در اتاق خوابگاهش) تا بتواند به یک گردهمایی که من در آپارتمانم میزبانی می کردم بیاید. ما فوراً نسبت به یکدیگر وسواس پیدا کردیم و از آن زمان تاکنون هفت سال گذشته را با بهترین خاطراتی که میتوانستیم تصور کنیم به اشتراک گذاشتهایم. ما با هم به سرتاسر دنیا سفر کردهایم، جمعاً در هفت شهر زندگی کردهایم، چهار سال مسافت طولانی را تحمل کردهایم (اما موفق شدهایم هر شب در FaceTime صحبت کنیم)، بطریهای بیشماری شامپاین برای جشن گرفتن موفقیتهایمان ریختهایم، و در کنار یکدیگر بودهایم. در طول سقوط
چگونه پرسیدند
با توجه به این واقعیت که داستان ما با هم در لس آنجلس آغاز شد، فکر کردم که برای پیشنهاد به آنجا برگردم عالی است. با استفاده از روز تولدم به عنوان بهانه ای برای تعطیلات، برای یک هفته استراحت فرضی به لس آنجلس سفر کردیم. شان نمی دانست که من یک سری سورپرایز برای او برنامه ریزی کرده بودم، از جمله پیشنهاد غروب خورشید در بالای ساختمان بانک ایالات متحده، اجاره یک بار روی پشت بام در لس آنجلس و پرواز 40 نفر از نزدیکترین اعضای خانواده و دوستانمان از آن طرف. کشوری برای جشن گرفتن با ما، اجاره یک عمارت بزرگ در هالیوود هیلز برای مهمانی پسرعموها و خواهران و برادرانمان، و اقامت در همان اتاق هتلی که برای اولین سالگرد زندگیمان در آن اقامت داشتیم.
عکاس و فیلمبردار: LifeStory.Film
affidabile gate.io
من با دیدگاه شما موافقم، مقاله شما به من کمک زیادی کرده و سود زیادی برای من داشته است. با تشکر. امیدوارم همچنان به نوشتن چنین مقالات عالی ادامه دهید.