انجمن عروسی LGBTQ+ شما

دو دختر در حال راه رفتن

فیجا و میکائلا - رابطه از راه دور

آغاز داستان

آنها در 16 سالگی با پاسخ های یاهو ملاقات کردند که مانند OG Reddit است. آنها شروع به صحبت از طریق ایمیل کردند، آنها علایق مشترک زیادی مانند موتور کراس و ورزش داشتند. آنها مسافت طولانی را تا 18 سالگی فیجا طی کردند، اما مایکل 6 ساعت رانندگی می کرد تا برای چند ساعت به فیجا بیاید، زیرا این تنها چیزی بود که او می توانست از آن فرار کند و والدینش را قبول نمی کردند. مجبور بودند خیلی دزدکی دور بزنند.

دو دختر در حال راه رفتن

اولین قرار و اولین تاثیر

برداشت فیجا:وای او زیبا، قوی، شجاع بود. من او را به عنوان یک شخص و به عنوان بهترین دوست دوست داشتم. می دانم از روزی که او را دیدم با او ازدواج خواهم کرد و برای همیشه با او خواهم بود.»

برداشت میکایلا. "خیلی عصبی بودم، مضطرب. ما در ایالت جدا از هم زندگی می کردیم. بنابراین من برای دیدن او به آنجا رانندگی کرده بودم. و گربه ماهیگیری واقعی است! اما خوشبختانه من گربه ماهی نشده بودم! او زیبا و مهربان بود.»

 

شروع به دوستیابی

پس از ملاقات آنلاین، آنها به مدت دو سال از راه دور رفتند تا زمانی که فیجا در 18 سالگی از خانه نقل مکان کرد تا با میکالا باشد.

اولین گام در

اول "دوستت دارم". میکالا اول گفت "دوستت دارم"! زمانی بود که فیجا با پدر و مادرش به خاطر همجنسگرا بودن به مشکل خورد و آنها قصد داشتند گوشی او را ببرند تا خدا می داند تا کی. بنابراین میکایلا گفت که او را دوست دارد در صورتی که برای مدتی از فیجا خبری نداشت. البته فیجا هم همین را به او گفت و او واقعاً او را دوست داشت.

اولین بوسه. اولین باری که بعد از طی مسافتی دور همدیگر را دیدند اولین بوسه خود را داشتند! بعد از اینکه فیجا به سمت میکالا دوید و اول او را در آغوش گرفت! آنها روی پلکان هتل بوسیدند.

مشکلات در شناسایی به عنوان یک زوج همجنسگرا با والدین و دوستان

پدر فیجا کشیش بود. پدر و مادرش بسیار مذهبی بودند و در سنین پایین تر اصلاً او را قبول نداشتند. بعد از اینکه آنها در مورد فیجا و میکالا باخبر شدند، تمام تلاش خود را کردند تا او را از مایکائلا دور نگه دارند، با گرفتن تلفن او رایانه اش، تماس او را محدود کردند. فیجا هم اجازه نداشت زیاد بیرون برود. اما آنها همیشه راهی برای دیدن یکدیگر پیدا می کردند. میکایلا فقط 6 ساعت رانندگی می کرد تا بتواند چند ساعتی او را ببیند.

دو دختر در طبیعت

اما اکنون والدین آنها حمایت می کنند. اما راه سختی طولانی بود. گاهی اوقات هنوز هم سخت است. اما آنها به آنها گفتند که نامزد کرده اند و از آنها حمایت می کنند، آنها فیجا و میکالا را بی قید و شرط دوست دارند. آنها از ابتدا راه زیادی را طی کردند. دوستانشان همیشه از آنها حمایت کرده اند!

نام مستعار

هر دو به دلایلی یکدیگر را پودل صدا می کنند. نام مستعار آنها همیشه تغییر می کند ما احتمالا بیش از 100 نام مستعار داشته ایم.

عادت های عجیب یکدیگر

میکالا دوست دارد همه چیز را بسیار تمیز نگه دارد. و فیجا به خاطر پراکنده گذاشتن چیزها در اطراف بدنام است. "سقوط جایی که متوقف می شود"

پیشنهاد

دوست فیجا، پنی، عکاس است و قبلاً از آنها عکس گرفته است. با فیجا تماس گرفت و از او پرسید که آیا آنها مایل به عکاسی برای صفحه او هستند یا خیر، که او زوج های دیگر را نیز انجام خواهد داد، و اینکه در Sedona، که یکی از مکان های مورد علاقه فیلا است، خواهد بود. پس البته قبول کردند! شروع به گرفتن کردند عکساولین‌ها به تنهایی از فیجا بودند، اما او نمی‌دانست، میکایلا پشت سرش، شاید 20 فوت دورتر، روی یک زانو ایستاده بود.

طرح پیشنهادی
طرح پیشنهادی

پنی به فیجا گفت که بچرخد و بعد میکالا را دید!! او خیلی تعجب کرد! فیجا حتما خیلی دشنام داد هههه ازش خواست باهاش ​​ازدواج کنه و البته گفت بله. هر دو از آدرنالین می لرزیدند.

دو زن - خواستگاری، بوسیدن

فیجا: بهترین روز زندگی من بود، ما تقریباً در 10 سال گذشته به اینجا رسیده بودیم، من بالاخره با دختر رویاهایم ازدواج کردم و نمی توانستم از این خوشحال باشم.

دو دختر - نمای از پشت

اگر می خواهید برجسته شوید، فرم را پر کنید:  https://forms.gle/Vm1Cu13u28fUSxyQ7

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *