7 کتاب خواندنی عاشقانه برای یک مراسم LGBTQ+
ما عاشق این خوانش های متفکرانه، تکان دهنده و عاشقانه برای مراسم عروسی LGBTQ+ هستیم.
توسط بریتنی درای
خوانشها میتوانند شخصیت و عاشقانه را به مراسم القا کنند، اما مسلماً یافتن نویسندگانی که به شیوهای بیطرفانه از نظر جنسیتی به شعر پرداختهاند، دشوار است. از شعرهای مورد علاقهمان، کتابهای کودکان و حتی احکام دادگاهها، هفت قرائت شایسته مراسم، که عشق را جشن میگیرند، به جامعه LGBTQ+ اشاره میکنند و زوجها را در سراسر طیف منعکس میکنند، برداشتیم.
1. در 26 ژوئن 2015، آنتونی کندی، قاضی دیوان عالی ایالات متحده، نظر اکثریتی را خواند که زندگی میلیون ها آمریکایی را تغییر داد و باعث شد برابری در ازدواج در سراسر کشور. این حکم نه تنها تاریخی بود، بلکه کاملاً شاعرانه بود.
«هیچ پیوندی عمیقتر از ازدواج نیست، زیرا بالاترین آرمانهای عشق، وفاداری، فداکاری، فداکاری و خانواده را در بر میگیرد. در تشکیل یک اتحادیه زناشویی، دو نفر به چیزی بزرگتر از یک بار تبدیل می شوند. همانطور که برخی از درخواست کنندگان در این موارد نشان می دهند، ازدواج مظهر عشقی است که ممکن است حتی پس از مرگ نیز تحمل کند. اگر این مردان و زنان بگویند به عقیده ازدواج بی احترامی می کنند، سوء تفاهم می شود. خواهش آنها این است که به آن احترام بگذارند، آنقدر عمیقاً به آن احترام بگذارند که به دنبال تحقق آن باشند. امید آنها این است که محکوم به زندگی در تنهایی نباشند و از یکی از قدیمی ترین نهادهای تمدن کنار گذاشته شوند. آنها خواهان کرامت برابر در برابر قانون هستند. قانون اساسی این حق را به آنها داده است.»
-قاضی آنتونی کندی، هاجز علیه اوبرگفل
2. آثار والت ویتمن که گمان میرود همجنسگرا یا دوجنسگرا هستند، برای زمان خود تحریکآمیز بودند. اما آخرین بیت در «آواز جاده باز» او یک ماجراجویی عاشقانه فوقالعاده را تداعی میکند – و چه چیزی پرماجراتر از شادی همیشه؟
«کمرادو، من دستم را به تو میدهم!
من عشقم را با ارزش تر از پول به تو می دهم!
من خودم را قبل از موعظه یا شریعت به شما می دهم.
خودت به من میدی؟ با من میای سفر؟
تا زنده ایم به همدیگر بچسبیم؟»
- والت ویتمن،آهنگ راه باز
3. کارهای مری الیور عشق، طبیعت و آداب و رسوم را در هم می آمیزد، و او در طول پیاده روی در اطراف خانه اش در استان وینستاون، ماساچوست، که به مدت 40 سال تا زمان مرگ کوک در سال 2005 با شریک زندگی خود، مولی کوک به اشتراک گذاشته بود، بسیار الهام گرفت.
وقتی در تاریکی رانندگی می کنیم،
در جاده طولانی به استان شهر،
وقتی خسته ایم،
زمانی که ساختمان ها و درختچه ها ظاهر آشنای خود را از دست می دهند،
تصور می کنم از ماشینی که با سرعت بالا می رود بلند می شویم.
تصور می کنم همه چیز را از جای دیگر می بینیم-
بالای یکی از تپه های شنی رنگ پریده، یا عمیق و بی نام
مزارع دریا
و آنچه می بینیم دنیایی است که نمی تواند ما را گرامی بدارد،
اما ما آن را گرامی می داریم.
و آنچه ما می بینیم زندگی ما به همین شکل در حال حرکت است
در امتداد لبه های تاریک همه چیز،
چراغ های جلو که سیاهی را فرا می گیرد،
باور به هزار چیز شکننده و غیر قابل اثبات
به دنبال غم و اندوه،
کاهش سرعت برای خوشبختی،
انجام تمام چرخش های راست
درست به سمت موانع دریا،
امواج در حال چرخش،
کوچه های باریک، خانه ها،
گذشته، آینده،
درگاهی که متعلق است
به من و تو.»
-مری الیور، "به خانه آمدن”
4. قبل از حکم SCOTUS در سال 2015، حکم دادگاه عالی قضایی ماساچوست که ایالت را به عنوان اولین ایالتی که ازدواج همجنس گرایان را به طور قانونی به رسمیت می شناسد، محبوب ترین قرائت در طول این مدت بود. عروسی همجنسگرایان تشریفات هنوز هم در صدر فهرست خواندنی باقی مانده است، به ویژه برای زوج هایی که دوست دارند تاریخ برابری را در مراسم خود برجسته کنند.
«ازدواج یک نهاد اجتماعی حیاتی است. تعهد انحصاری دو فرد نسبت به یکدیگر محبت و حمایت متقابل را پرورش می دهد. برای جامعه ما ثبات به ارمغان می آورد. برای کسانی که ازدواج می کنند و برای فرزندانشان، ازدواج مزایای قانونی، مالی و اجتماعی فراوانی دارد. در عوض، تعهدات حقوقی، مالی و اجتماعی سنگینی را تحمیل می کند... بدون شک، ازدواج مدنی «رفاه جامعه» را افزایش می دهد. این یک «نهاد اجتماعی با بالاترین اهمیت…
ازدواج همچنین مزایای خصوصی و اجتماعی عظیمی را برای کسانی که ازدواج می کنند به همراه دارد. ازدواج مدنی در عین حال تعهدی عمیقاً شخصی به یک انسان دیگر و جشن بسیار عمومی از آرمانهای متقابل، همراهی، صمیمیت، وفاداری و خانواده است. ازدواج مدنی از آنجایی که آرزوهای امنیت، پناهگاه امن و ارتباطی را که بیانگر انسانیت مشترک ما است برآورده میکند، ازدواج مدنی یک نهاد محترم است و تصمیمگیری در مورد اینکه آیا و با چه کسی ازدواج کنیم یکی از اقدامات مهم زندگی در تعریف خود است.
-قاضی مارگارت مارشال، گودریج علیه وزارت بهداشت عمومی
5. برگرفته از رمان محبوب YA بیدار وحشی، این گزیده را می توان به عنوان تجلیل از هویت افراد، و سفر به خود شدن، بدون توجه به جایی که ممکن است در طیف هویت جنسیتی باشد، و یافتن آن شخص خاص که شما را به خاطر بودنتان دوست دارد، تفسیر کرد.
«مردم مانند شهرها هستند: همه ما کوچهها و باغها و پشت بامهای مخفی و مکانهایی داریم که گلهای مروارید در میان شکافهای پیادهرو جوانه میزنند، اما بیشتر اوقات تنها چیزی که به یکدیگر اجازه میدهیم ببینیم یک نگاه اجمالی از یک خط افق یا یک میدان صیقلی است. عشق به شما اجازه میدهد آن مکانهای پنهان را در یک شخص دیگر پیدا کنید، حتی آنهایی که نمیدانستند آنجا هستند، حتی آنهایی که فکر نمیکردند خودشان آنها را زیبا بخوانند.»
- هیلاری تی اسمیت، بیدار وحشی
6. این خواندن از کتاب کودکان خرگوش مخملی به دلیل پرحرفی غیرجنسیتی، در بین زوج های LGBTQ محبوبیت خاصی دارد. ما این ایده را دوست داریم که یک کودک این را بخواند، برای لمس اضافی "awww".
"واقعی چیست؟" یک روز از خرگوش پرسید، وقتی آنها در کنار گلگیر مهد کودک دراز کشیده بودند، قبل از اینکه نانا برای مرتب کردن اتاق بیاید. "آیا این به معنای داشتن چیزهایی است که در درون شما وزوز می کنند و یک دسته بیرون زده؟"
اسب پوستی گفت: "واقعی اینطور نیست که شما ساخته شده اید." "این چیزی است که برای شما اتفاق می افتد. وقتی کودکی شما را برای مدت طولانی و طولانی دوست داشته باشد، نه فقط برای بازی کردن، بلکه واقعاً شما را دوست دارد، آنگاه شما واقعی می شوید.
"درد داره؟" از خرگوش پرسید.
اسب پوستی گفت: «گاهی اوقات، زیرا او همیشه راستگو بود. "وقتی واقعی باشی، برایت مهم نیست که صدمه ببینی."
او پرسید: "آیا این یکباره اتفاق می افتد، مانند زخمی شدن، یا ذره ذره؟"
اسب پوستی گفت: "این یکباره اتفاق نمی افتد." "تو می شوی. خیلی وقت می گیره. به همین دلیل است که اغلب برای افرادی که به راحتی می شکنند، یا لبه های تیز دارند، یا باید به دقت نگهداری شوند، اتفاق نمی افتد. به طور کلی، زمانی که شما واقعی هستید، بیشتر موهای شما محبوب شده است، و چشمان شما می ریزد و مفاصل خود را شل می کنید و بسیار کهنه می شوید. اما این چیزها اصلاً مهم نیست، زیرا وقتی واقعی باشی، نمیتوانی زشت باشی، مگر برای افرادی که درک نمیکنند.»
-مارجری ویلیامز، خرگوش مخملی
7. چندین نقل قول و شعر وجود دارد که میتوانیم از شاعر افسانهای و فعال حقوق همجنسگرایان مایا آنجلو بیاوریم که در یک مراسم احساس میکند در خانهاش احساس میکند، اما مضامین شجاعت و عشق در نثر «مثل یک فرشته» او بسیار زیبا است. بدیهی است، انتخاب برای زوج های LGBTQ.
ما که به شجاعت عادت نداریم
تبعیدی از لذت
زندگی می کنند در صدف تنهایی
تا زمانی که عشق معبد مقدس خود را ترک کند
و به چشم ما می آید
تا ما را در زندگی آزاد کند
عشق می رسد
و در قطار آن وجد می آید
خاطرات قدیمی لذت
تاریخ های باستانی درد
اما اگر جسور باشیم،
عشق زنجیر ترس را از بین می برد
از روح ما
ما از ترسو از شیر گرفته شده ایم
در رگبار نور عشق
ما جرات داریم شجاع باشیم
و ناگهان می بینیم
که عشق به قیمت تمام ماست
و همیشه خواهد بود.
با این حال فقط عشق است
که ما را آزاد می کند.»
-مایا آنجلو، "لمس شده توسط یک فرشته"
بریتنی درای موسس و سردبیر است عشق شرکت، یک وبلاگ عروسی با تفکر برابری که هم عشق مستقیم و هم همجنس را به یک اندازه جشن می گیرد.
پاسخ دهید