انجمن عروسی LGBTQ+ شما

برنامه ریزی برای عروسی همجنس گرایان و دریافت مشاوره ناخواسته از بستگان؟

مارک اوکانل، نویسنده عروس و دامادهای مدرن: راهنمای برنامه ریزی عروسی های مستقیم، همجنس گرا و دیگر عروسی های غیر سنتی قرن بیست و یکم، گزیده ای از کتاب خود را در مورد نحوه برخورد با توصیه های عروسی از اقوام سنتی به اشتراک می گذارد.

توسط آیوی جاکوبسون

به مناسبت انتشار جلد شومیز چاپ دوم عروس‌ها و دامادهای مدرن: راهنمایی برای برنامه‌ریزی عروسی‌های مستقیم، همجنس‌گرا و دیگر غیرسنتی در قرن بیست و یکم در 3 ژانویه 2017، نویسنده مارک اوکانل گزیده ای از فصل هفتم کتاب خود را با The Knot به اشتراک گذاشت. برای نحوه برخورد با توصیه های عروسی ناخواسته که توسط بستگان ارائه شده است، بخوانید و نکات عروسی همجنس ما را بررسی کنید. اینجا کلیک نمایید. عشق یعنی عشق! 

نورهای برجسته پشت پرده: نکات عجیب و غریب از اقوام سنتی

"آیا می خواهید لباس عروس نواری بپوشید؟" من پرس و جو کردم امیلی پسر عموی جاستین. 

می دانم که مادر امیلی، خاله کورکی، اولین کسی است که یک لباس کاملاً از نوار چسب درست کرده است! او در دهه نود آن را برای جشن جشن امیلی طراحی کرد. عکس امیلی در مجلات بزرگ نشان داده شد اصل- و این روند ویروسی شد. لباس نوار چسب به یک پدیده تبدیل شده است، یک چیز. در حال حاضر یک مسابقه در حال انجام است و حتی یک چالش طراحی بود باند پروژه در سال 2012. اما تا به امروز، کورکی هیچ اعتبار رسمی نگرفته است. آنها افراد خصوصی هستند به همین دلیل است که من به طرز تحریک آمیزی در مورد لباس عروسی امیلی پرسیدم - او مدت زیادی با نامزدش نامزد کرده بود، اما هیچ عروسی در چشم نبود. من می خواستم همه کسانی که درگیر هستند توجهی را داشته باشند که من احساس می کردم سزاوار آن هستند. من می‌خواستم حقیقت عجیب و غریب آنها - که به دلیل عادی بودن / "حریم خصوصی" پنهان شده بود - به تیتر اخبار تبدیل شود. 

می بینید، هر جا عجیب و غریب باشد، حقیقت وجود دارد. هر جا عجیب و غریب باشد، نیاز وجود دارد. 

بسیاری از عروسی‌های مدرن ما – چه همجنس‌گرا، چه مستقر و چه شما – هستند کویر ، به این معنی که در برابر دسته یا تعریف مقاومت می کنند. من تضمین می کنم که شما در حال حاضر به دنبال چنین عروسی هستید، عروسی که در آن حقیقت شما بر سنت برتری دارد. چیزی که در مورد شما عجیب است نیازهای انحراف از هنجار بودن، زندگی کردن، نفس کشیدن - به روشی که امیلی به یک لباس چسب نواری نیاز داشت تا در جشن جشن خود را احساس کند. 

لین و خورخه 

عروسی دوست من لین نمونه عالی از عجیب و غریب = حقیقت = نیاز است. لین یهودی بزرگ شد و فقط با پسران یهودی قرار داشت تا اینکه با خورخه - یک کاتولیک غیرمعاون الاصل السالوادوری - آشنا شد. پس یهودی نیست. برادر لین که در یهودیت خود محافظه کار (و شکننده) بود، قاطعانه با لین پیش از عروسی اش عقیده قوی خود را مبنی بر اینکه او باید مطابق با ایمان ازدواج کند در میان گذاشت. برای جلوگیری از درگیری بیشتر، لین به این موضوع اشاره نکرد که یک خاخام زن مراسم آنها را انجام خواهد داد و نمی خواست انتقاد بیشتری بشنود. برادرش ابتدا از حضور در این مراسم خودداری کرد. در همین حال، پدر لین - یک شماس کاتولیک یهودی متولد شده طبیعی - پرهای ژولیده داشت که خورخه نبود. بیش کاتولیک. پدرش هم مواظب بود که در حین خدمت خیلی به چوپه آنها نزدیک نشود. 

لین برای مدتی از همه اینها ناراحت بود. هر انتخابی که او می کرد، جنگ های مقدس را القا می کرد. اما وقتی خیلی خسته شد به خودش یادآوری کرد که چرا در ابتدا می خواست عروسی کند محل. او خورخه را دوست دارد. او می خواهد بقیه عمرش را با او بگذراند. و او می خواست آن را با مهم ترین افراد زندگی اش جشن بگیرد. همانطور که عروسی او برای برخی عجیب به نظر می رسید، قصد لین این نبود. عروسی دوست داشتنی او به سادگی نتیجه حقیقت و نیاز او بود، و اگرچه زمان بر است، برادرش اکنون رابطه گرمی با خورخه دارد و عشق فراوان خود را به لین و پسر خورخه بیان می کند.

فاش شدن شما 

پس تا زمانی که خودتان هستید نگران محرک بودن نباشید. در بتمن و رابین عروسی یا قوی سیاهبخار پانکدر مقابل بیگانه درنده، یا جنگ ستارگان عروسی - که با راهپیمایی دارث ویدر کامل می شود - مطمئناً همه کار می کنند، اما فقط در صورتی که این مفهوم شما را آشکار کند. نه اگر شما را در اردوگاه بیگانه قرار دهد. تشخیص این تفاوت می تواند دشوار باشد، به خصوص زمانی که پلیس هنجاری در قالب خانواده و دوستانمان ما را احاطه کرده است، و به ویژه زمانی که پلیس هنجاری نیز ما هستیم.

پلیس هنجاری 

آژیر پلیس هنجاری به طرق مختلف به صدا در می‌آید—البته رویکرد خشن برادر لین، اما با حالت‌های ظریف‌تر. مادرم از ترس داشتن یک عروسی التون جان یا افرادی که چیزهایی مانند «تو هستی نه خالکوبی هایت را می پوشانی؟» یا «نیازی به بوسیدن در محراب نداری، درست است؟ چون شما دوتا پسر هستید؟" دوستان با شما تماس می گیرند بریدزیلا یا گرومزیلا فقط به این دلیل که یک لباس یا کت و شلوار براق می خواهید که به شما احساس ستاره بودن بدهد. خانواده می گویند شما «خیلی زیاد» هستید، فقط به این دلیل که واقعاً برای ازدواج هیجان زده هستید یا به این دلیل که واقعاً می خواهید در این نور دیده شوید. خیلی آسان است که در این مواقع دلسرد شوید، هیجان خود را پنهان کنید و/یا از شرم پژمرده شوید. 

کمی وقت بگذارید و در مورد پیام هایی فکر کنید که شما را از قرار گرفتن در کانون توجه باز می دارند - به خصوص وقتی که خودتان پلیس هستید. 

به راه هایی که رویای خودنمایی را در سر می پرورانید طولانی و سخت نگاه کنید. اینها را انجام دهید تصاویر به شما لرز می دهد؟ اگر چنین است، شاید به این دلیل است که ایده جشن گرفتن همه چیزهایی که دوست دارید در مقابل افرادی که دوستشان دارید، شما را به وجد می آورد. حتی اگر انتخاب ارائه شما برای برخی تحریک آمیز به نظر برسد، ممکن است تحریک هدف نهایی شما نباشد. حتی اگر تصمیم بگیرید که دیوارهای سنت را خراب کنید - کاری که لین در ازدواج با یک غیر یهودی و داشتن یک خاخام زن انجام داد - شاید این کار را برای ایجاد فضایی برای وجود حقیقت خود انجام داده اید. نه صرفا برای «ساختن یک صحنه».

علاوه بر این، شاید اقوام به ظاهر سنتی شما خرد عجیب‌تری نسبت به آنچه که در ابتدا به چشم می‌خورد، به شما ارائه دهند. 

به عنوان مثال، من یک بار عمه کورکی را به خاطر اینکه پلیس هنجاری است، هنگام ملاقات با او و شوهرش، عمو جان، کمی پس از عروسی اشتباه گرفتم. کورکی یکی از نان تست های پذیرایی ما را دوست نداشت و می خواست که آن را بدانیم. او با اشاره به نان تست "سیاسی" دوست عزیزمان شارون گفت: "فقط فکر نمی کردم لازم باشد." شارون یک نیروی به شدت متشکل و متشکل است - ما گاهی او را صدا می کنیم طوفان شارون. او در زمان عروسی ما به عنوان وکیل پروژه ACLU LGBT مشغول به کار بود، و با تغییر خطوط ازدواج - از نظر قانونی و اجتماعی - ما نمی‌توانستیم کسی بهتر از این را برای بخش حمایت از واقعی فکر کنیم. عروسی غیر قانونی ما از او اما کورکی موافقت نکرد. "بدیهی است که ما همه برای حمایت از شما آنجا بودیم. چرا کسی باید به آنجا می رفت؟»

نظرات او در آن زمان باعث عصبانیت من شد، اما من با کوته فکری و نادرستی، آنها را به سنتی بودن او تبدیل کردم. 

مادر جاستین، سندی، شاید دیدگاه من را رنگ آمیزی کرده بود، و پیشنهاد می کرد که جان (برادرش) توسط والدین WASPy آنها "عادی" در نظر گرفته می شود، در حالی که سندی احساس می کند گوسفند سیاه است. جان و کورکی یک ازدواج طولانی سالم، یک خانه مزرعه ای زیبا در نیوانگلند - با حصار حصار - و دو دختر دوست داشتنی داشتند. در حالی که سندی - اگرچه دو پسر دوست داشتنی داشت - طلاق گرفته بود و از نظر طنز، سبک و به طور کلی بسیار نامتعارف بود. اما این فقط یک دیدگاه است. 

مراقب روایت های خانوادگی مغرضانه باشید. آنها می توانند موانع غیر ضروری بین شما و برخی از نزدیکانتان ایجاد کنند. 

مطمئناً، از منظر هلیکوپتر، جان و کورکی ممکن است شبیه خانواده معمولی باشند آن را به بیور بسپار، اما اگر روی خالکوبی مارمولک روی گوش کورکی زوم کنید، می‌بینید که یک خالکوبی شگفت‌انگیز در حال تکان خوردن است. در واقع، اگر به خانه آنها بروید - که شبیه یک تختخواب و صبحانه مجلل در نیوانگلند است - ممکن است متوجه یک نور جادویی شوید که از در طبقه بالا فرار می کند. این اتاق کاردستی کورکی است. در داخل، اسباب‌بازی‌های نقاشی شده با دست، صندلی‌ها، ساعت‌ها و لباس‌های گاه به گاه نوار چسب را می‌بینید که همه به سبک خاص اوست. 

می‌دانید که تیم برتون چگونه آن زیبایی شناسی نمادین، اخروی، راه راه سیاه و سفید، عرفانی و گوتیک را دارد؟ کورکی به همان اندازه متمایز است.

او یک بار برای جاستین یک صندلی درست کرد که با رنگ های شیرینی خوشمزه و شکل های میرو مانند رنگ آمیزی شده بود که به نظر می رقصند. او همچنین هر سال یک زینت دست ساز اختراعی کریسمس را برای ما ارسال می کند: یک بار، به طور فراموش نشدنی، ما جن های پر شده را دریافت کردیم که صورت های خودمان را غربال کرده بودند، که ما آنها را عروسک های وودوی خود می نامیم. او واقعاً اصیل ترین، با استعدادترین و عجیب ترین فردی است که من تا به حال می شناسم. 

اما ترجیح او ناشناخته ماندن است. اگر بخواهید بسته است. و من باید یاد بگیرم که به آن احترام بگذارم. (در مقطعی. واضح است که من هنوز آنجا نیستم، زیرا واضح است که درباره او می نویسم.) اما این فقط برای این است که بگوییم حتی اقوام بسیار خصوصی و به ظاهر سنتی ما لزوماً دیکتاتورهای کره شمالی نیستند. هدف نهایی آنها ممکن است تعطیل کردن ما نباشد. در واقع، مانند کورکی، آنها ممکن است مقدار زیادی از عجیب و غریب خلاقانه در کنار خود داشته باشند که می تواند برای ما مفید باشد، اگر بدانیم به کجا نگاه کنیم. 

کورکی و جان 

همانطور که معلوم است، کورکی و جان یک عروسی عجیب و غریب از خودشون (این بلک شیپ شنی بود که کارهای معمولی بزرگی را در یک بندر شیک در نیوهمپشایر انجام داد. آنچه را که در مورد عروسی و کنایه در فصل 1 گفتم را به خاطر دارید؟) جان و کورکی، از سوی دیگر، فرار کردند. آنها در آن زمان در کانزاس و دور از خانواده خود زندگی می کردند و این کار را انجام دادند. فقط آنها، چند دوست و سگ جان، جاش. شرایط آنها. جان در آن زمان یک حلقه اردک دونالد به کورکی داد: حرکتی که شوخ طبعی و حس عجیب و غریب آنها را از این مراسم به عنوان یک اجرا نشان داد. آنها انواع مختلفی داشته اند حلقه های عروسی در طول سال‌ها - عاج، یشم، پلاتین - اما جان اخیراً حلقه اصلی را برای بزرگداشت عروسی عجیب و غریب آنها بازسازی کرده است: دونالد اکنون یک الماس را به چنگ می‌آورد. 

و عجیب و غریب آنها حتی هسته ای شد - مانند خانواده. همانطور که من این را می نویسم، ما یک اعلامیه پس از واقعه از عروسی صمیمی و زیر رادار پسر عموی امیلی دریافت کرده ایم. بدون لباس نوار، متاسفانه. امیلی اما صادقانه به خود، به دنبال راحتی عجیب و غریب عروس بود: تاپ سفید، شورت جین، و دمپایی.

شروع به ردیف کردن سنت گرایان معمولی در خانواده خود کنید و از آنها بازجویی کنید. 

می‌توانید از هر پیشنهاد هنجاری که دوست ندارید استفاده کنید، اما در عین حال ممکن است در مکان‌های غیرمنتظره الهام بگیرید. 

به عنوان مثال، عمه من ریتا را در نظر بگیرید، که در دهه هفتاد به محض اینکه با دست دراز کشید، مستقیماً به اعماق حومه لانگ آیلند (به معنای واقعی کلمه، او یک مربی شنا بود) فرو رفت. او در اوایل دهه بیست زندگی خود بود و این بلیط او برای خروج از برانکس بود. تا زمانی که من او را می شناسم، او به طرز چشمگیری بلوند بود، ناخن هایی می زد که با آن می شد استیک را کوتاه کرد، و مانند یک زن خانه دار واقعی «لاون گیلند» «توک» می کرد. به نظر می رسید دمپایی شیشه ای معمولی حومه شهر با پای ریتا می آمد - تا اینکه او طلاق گرفت و حومه شهر به «داوگویل» تبدیل شد. و سیندرلای لاون گیلند به طرز شرورانه ای از بلوک به ریتا تبدیل شد. 

پولیش معمولی پاک شد، اکنون می توانم ریتا را تازه، شگفت انگیز، عجیب و غریب ببینم. من تصور می کنم که او ممکن است قبل از ازدواج سنتی خود چگونه بوده است. به عنوان مثال، زمانی که او دانشجوی FIT بود و لباس خود را برای عروسی والدینم در سال 1971 طراحی کرد. شلوار داغ صورتی وحشی! (او از آن زمان من را تصحیح کرد: گفت که شلوار گرم در واقع "ماهی قزل آلا" است). دقیقاً چیزی نیست که یک زن خانه دار لانگ آیلند آگاه از موقعیت برای عروسی انتخاب کند. کاملا عجیب و غریب چه کسی تانک می کرد؟ 

آیا از ریتا یک نصیحت مستقیم زناشویی خواسته بودم، مثلاً «مامان‌هایمان باید ما را ترک کنند؟» او ممکن است بینی خود را به طرزی ناپسند چروکیده باشد - به طور معمول، تنبلی - چون چنین چیزی را در "Lawn Guyland" ندیده بود. اما ترفند این است که در مورد شلوار گرم بپرسید. در آنجا، نور ریتا را پیدا می‌کردم، نوری که می‌توانست به جستجوی ما برای حقیقت صمیمی کمک کند. 

همانطور که مشخص است، برادر لین - یهودی محافظه‌کار خشمگین - نیز سابقه‌ای مخفیانه از عجیب‌وغریب دارد - از جمله شب‌های وحشیانه در نیواورلئان، و حتی لباس‌های متقابل برای هالووین، با پوشیدن لباس یک پرستار زن در اردوگاه. لین یک عکس دارد. اگر فقط می توانست هنگام برنامه ریزی عروسی به آن نسخه از او دسترسی داشته باشد. 

ما یاد می‌گیریم که در زندگی‌مان بهتر با پلیس هنجاری کنار بیاییم و از آنها الهام بگیریم، وقتی بفهمیم نظرات تنظیم‌کننده آنها از کجا می‌آیند. آنها لزوماً سعی نمی کنند داور سنت باشند و لزوماً نسبت به افرادی مانند شما فوبیا ندارند. چیزی که آنها ممکن است داشته باشند، ابهام در مورد سکونت خود در کانون توجه است. 

دوسوگرایی در کانون توجه 

Spotlight Ambivalence احساسات مختلط در مورد افشای حقیقت خلاقانه یک فرد زمانی است که هنجار را به چالش می کشد. این باعث می شود مردم واکنش نشان دهند، و گاهی اوقات وقتی شما در مرکز صحنه قرار می گیرید مخالفت می کنند. 

اما مانند کورکی، ریتا، و برادر لین، آنها نیز ممکن است یک لباس نوار چسب افسانه ای، شلوار گرم «سالمون» یا لباس پرستاری در پشت پرده داشته باشند. اگر با ذهنی باز گوش کنیم، ممکن است حقایق عجیب و غریب آنها را پیدا کنیم و جرأت کنیم تا بیان خودمان را به نمایش بگذاریم. 

ای کاش وقتی مادرم ترس خود را از عروسی التون جان اعلام کرد، دوسوگرایی Spotlight را بهتر درک می کردم. یا حتی خیلی قبل از آن، زمانی که من پنج ساله بودم. از یک طرف، او به من اجازه داد برای هالووین جادوگر باشم و برای کریسمس یک عروسک خانم پیگی برایم گرفت. از سوی دیگر، زمانی که من به شیوه‌های ناسازگار با جنسیت به خودم جلب می‌کردم، اغلب ناراحت می‌شد – به طور نامحسوس، اما تاثیرگذار – وقتی که من توجه خود را به سمت خودم جلب می‌کردم، مثلاً «آیا پسرها ابروهایشان را می‌کنند؟» و "S های شما کمی شبیه به هم می شوند."

در واقع برای زنان و مردان همجنسگرا یا ناسازگار با جنسیت غیرمعمول نیست که مادرانی داشته باشند که این شکل از دوسوگرایی در کانون توجه را نشان می دهند.جامعه ما تمایل به پلیس یا مجازات (یا استثمار) همه چیزهای زنانه دارد. این امر بار ناعادلانه ای را بر دوش بسیاری از ما می گذارد تا از ترس به دست آوردن برچسب، خواسته های خود را برای جلب توجه پنهان کنیم. پر زرق و برقملکه درامشعله ورفاحشه توجهو غیره. بسیاری از مادران ما سعی می کنند با ارسال پیام هایی ـ به صورت زیرکانه یا مستقیم ـ برای «کم کردن آن» از ما در برابر سیلی سخت جامعه محافظت کنند. ("آیا واقعاً به آن لباس شیک نیاز دارید؟" "اینقدر شاهزاده خانم نباش.") با این حال بسیاری از مادرانی مانند من ممکن است آرزوی خود را داشته باشند - البته دوسوگرا - برای ما و برای آنها برای هر دو. در کانون توجه رقصید 

برای مثال، آرزوی مادرم برای بازی کردن با میس پیگی در پشت صحنه، با ترس او از ظلمی که در صورت بازی کردن با میس پیگی در مرکز صحنه به من پرتاب می شد، همراه بود. اکنون متوجه می شوم که او ذاتاً همجنس گرا یا به خصوص افمی هراسی نبود. او توجه هراسی بود. ترس از توجه ناشی از دور شدن از امنیت هنجار. 

البته وقتی مردان صاف، سفیدپوست، مردانه در کانون توجه قرار می‌گیرند – همانطور که معمولاً به روش‌هایی که ما انتظار داریم انجام می‌دهند: قدرت، پرخاشگری، و غیره – ما اغلب حتی متوجه نمی‌شویم. (سه برادر من از بسیاری از مقررات ظریف و هنجاری مادرم در امان بودند.) ما تصور نمی کنیم که آنها توجه ویژه ای را بخواهند زیرا از همان ابتدا به آنها اجازه داده ایم بر کانون توجه تسلط داشته باشند. 

اکنون می‌دانم که هر وقت مامان از شورت کوتاه سرنا ویلیامز یا آنجلینا جولی شکایت می‌کرد... خوب، همه چیز در مورد آنجلینا جولی، یا خواهر نوجوان من «S» (مدرسه پیش از درام، حواس تان باشد)، صحبت از دوسوگرایی او بود. وقتی او از خواهرش، خاله من کونی انتقاد کرد، نه فقط به خاطر ازدواج های متعددش، بلکه به خاطر بازی در نقش های اصلی سکسی در شیکاگو، کاباره، سلام دالی، خیریه شیرین، دختر بامزه، کولی و تعداد بی‌شماری دیگر - که فراموش نکنیم، لیز تیلور او را به ستوه آورده بود - این دوسوگرایی در کانون توجه مادر در حال بازی بود. 

ای کاش Spotlight Ambivalence اینقدر قوی روی مادرم نمی داشت. به خاطر او و به خاطر من من به یاد دارم که اجرای او از "رویای کوچک رویا" را بسیار بهتر از مامان کاس اجرا کرد. وقتی شب ها مرا می خواباند آن را می خواند. اما باز هم عجیب و غریب از روی نیاز می آید و در آن مواقع نیاز داشت که مرا بخواباند. به عنوان ادای احترام به این موضوع، من و او با همان آهنگ، در کانون توجه، در مراسم عروسی من رقصیدیم.

با این حال، بزرگ‌ترین دوگانگی Spotlight که می‌توان با آن مبارزه کرد، متعلق به خودتان است. 

به راحتی می توان آن را فعال کرد و میل شما را برای شناسایی مناسب با سرعت رعد و برق خاموش کرد. 

به عنوان مثال، یک کلمه ماشه ای من است ناشایست. دوست ما لایل اغلب زمانی از آن استفاده می‌کند که مردم در کانون توجه قرار می‌گیرند – که از نظر او رفتاری بی‌عیب است. وقتی می‌گوید: «این ناپسند است!» او تبدیل به یک شخصیت خشن و خشن می‌شود. یک روز، پس از اینکه از یکی از طغیان های لایل ناامید شدم، کارتونی از این شخصیت کشیدم: دختر کوچک ویکتوریایی با دامن حلقه ای تافته صورتی و فرهای شرلی تمپل که محکم کشیده شده بود. من او را لیل پریس صدا می کنم. این تصویر به من کمک می کند که او را بخندم. 

اما در همان زمان، یاد گرفتم که متوجه شوم احتمالاً مادر خوش‌آوازه و متولد جنوب او گریه می‌کند. بدحجابی از طریق او - همانطور که نسل‌های لیل پریسس از طریق او گریه کردند. (همانطور که مادر ایتالیایی واکنشی، سرکش، رک و صریح من اکنون از طریق من می نویسد - ما از بسیاری جهات همان کسانی هستیم که از آنجا آمده ایم.) و اگر منصف باشیم، لایل برای مذاکره درباره هویت خود به عنوان یک همجنسگرا با ریشه های محافظه کارانه تلاش کرده است- به عنوان مثال، او اکنون با شجاعت کیفرخواست های خود را هدایت می کند بدحجابی در مرتکبان همجنسگراهراسی من سعی می کنم هر زمان که او در رژه های من باران می بارد این را در ذهن داشته باشم. اما من همچنین امیدوار هستم که لیل پریس روزی موهایش را رها کند، تکان دهد، آن کرست را شل کند و مرکز رژه عجیب و غریب خودش باشد - درست همانطور که باید عمداً در مراسم عروسی خود در کانون توجه قرار بگیرید. 

همانطور که قبلاً ثابت کرده‌ایم، چه بخواهیم چه نخواهیم بالاخره یک اجراست. یکی که در آن شما دو نفر مرکز هستید. اگر در حال انجام آن هستید، باید بخواهید آنجا باشید. و اگر این کار را نکردید، راهی پیدا کنید. 

نیکول کیدمن ستاره سینما را در مورد بازیگری در نظر بگیرید: "من هر کاری که لازم است برای رسیدن به آن مکان انجام می دهم." فقط... به این فکر کنید که او می گوید با لهجه استرالیایی اش، این خیلی سرگرم کننده تر است. از زمانی که برای رسیدن به مکان در اختیار دارید استفاده کنید. شما می خواهید راهی پیدا کنید که از قرار گرفتن در کانون توجه احساس خوبی داشته باشید. باز هم، شما می توانید هر چقدر که می خواهید بزرگ یا کوچک باشید، به شرطی که نیت شما مشخص باشد. و شما می خواهید آنجا باشید! به عنوان مثال، تنها جرم واقعی در راه رفتن در راهرو با لباس گوشتی لیدی گاگا این است که به شما بگوید ترجیح می دهید مورد توجه قرار نگیرید. 

و چرا نباید مورد توجه قرار بگیرید؟ زوج‌های سنتی قرن‌هاست که این کانون توجه را به خود جلب کرده‌اند و از تمسخر اجتناب می‌کنند، زیرا از آنها انتظار می‌رود که آن را بگیرند. آیا واقعاً اینقدر شرم آور است که بخواهیم توجه مشابهی داشته باشیم؟ فقط به این دلیل که داستان عشق شما ممکن است محبوب ترین داستانی نباشد که تاکنون گفته شده است؟ بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد این است که شما سرگرمی فوق العاده ای داشته باشید، در حالی که دیگران این کار را نمی کنند. همانطور که اوتا هاگن یک بار گفت: "ما باید بر این تصور غلبه کنیم که باید منظم باشیم. شانس خارق‌العاده بودن را از شما می‌گیرد و شما را به سطح متوسط ​​می‌برد.» هیچ شرم آور نیست که بخواهید به شما غیرعادی نگریسته شود، به خصوص زمانی که اشتیاق به اشتراک گذاری دارید. 

بله، ممکن است مجبور شوید چیزی کوچک از برادر لین، مادرم، کورکی، ریتا یا لایل بشنوید، اما می‌توانید همه آن را در چارچوب قرار دهید. فقط یک لبخند مهربان ارائه دهید - لبخندی که می گوید: "اوه، اجازه دهید آن بازی را انجام ندهیم." نان تست برای عجیب و غریب بودن همه - در داخل یا خارج. و مقداری شامپاین بنوشید. 

اما ما همچنین باید به مردم اجازه دهیم تا حقایق عجیب خود را با شرایط خاص خود، با یا بدون مخاطب جشن بگیرند. علی‌رغم اینکه می‌خواهم خاله کورکی را به کانون توجه بکشانم - تا کائنات او را به خاطر اختراع لباس نواری تحسین کنند! - این مال اوست که هر طور دوست دارد استفاده کند. (از ریاکاری من ببخشید که او را در اینجا مورد توجه قرار می دهم. همه ما در حال پیشرفت هستیم). سعی کنید تمرکز خود را روی انجام هر کاری که برای آن بهترین است حفظ کنید شما و رویداد شما 

من و جاستین تصمیم گرفتیم از همان ابتدا با ایجاد یک تصویر برند عروسی در کانون توجه قرار بگیریم. این نماد طعم عجیب و غریب ما به عنوان یک جفت بود. ما از آن در همه چیز از ذخیره تاریخ گرفته تا برنامه ها و تنظیمات مکان استفاده کردیم. پس از خندیدن، مشاجره، طراحی و مقداری شراب قرمز، با دو کشاورز مرد: ما، یک نسخه عجیب و غریب از نقاشی گوتیک آمریکایی ساختیم. 

برخی از پلیس های هنجاری در زندگی ما به ما هشدار دادند که از آن استفاده نکنیم، و نشان دادند که خیلی احمقانه است (خیلی عجیب و غریب؟). اما به نظر ما درست بود. تازه دیده بودیم و تحت تأثیر قرار گرفتیم کوهستان بروکبک، که حاوی صادقانه ترین عشق جنسی بین مردان بود که تا به حال در پرده های اصلی دیده شده بود - از قضا دو گاوچران آمریکایی. ما الهام گرفته شدیم که با نمادهای کلاسیک مردانه بازی کنیم. تصویر جدی، مفهومی بالا و بازیگوش بود. مانند ما. و برای ثبت، ما این کار را قبل از The Advocate's 2008 انجام دادیم گیتیک آمریکایی جلد، با تصویری مشابه از الن و پورتیا. 

با این حال، سال ها بعد، به ذهنم رسید که الهام ما ممکن است از منبعی کمتر مورد انتظار نشات گرفته باشد. در حالی که عکس‌های خانوادگی قدیمی را بررسی می‌کردیم، به طور تصادفی به عکسی از فرار مجزای عمه کورکی و عمو جان در سال 1972 برخوردیم: عکس قهوه‌ای که در یک باغ‌وحش زیبا و روستایی گرفته شده بود - بسیار گوتیک آمریکایی. او در یک لباس gingham بود، او یک کت و شلوار غیر رسمی پوشیده بود. او در یک برش پیکسی خندان/درخشنده به نظر می‌رسید، مانند الن برستین یا بازیگران دیگر آن زمان. او در گوشت گوسفندی دیوانه به نظر می رسید، مانند دونالد ساترلند یا بازیگر دیگری در آن زمان. 

چشمان آنها از حقیقت عجیب و غریب برق می زد، زیرا آنها از شکل خاص خود در کانون توجه لذت می بردند.

Mark O'Connell، LCSW، یک روان درمانگر ساکن نیویورک در بخش خصوصی است. نویسنده و سخنران عمومی در مورد مسائل مربوط به جنسیت، هویت و تعارضات روابط. به عنوان یک متخصص در روابط مدرن و ازدواج، او اغلب با او مصاحبه می کند عروس مجله، The Knot و Inside Weddings، و او یک کارشناس رسمی در Marriage.com است. او برای هافینگتون پست و روانشناسی امروز در میان سایر منابع مشهور، و نوشته بالینی او توسط مجله انجمن روانکاوی آمریکا. وب سایت وی MarkOConnellTherapist.com.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *